آیا علمی به نام طراحی وجود دارد ؟ نوشته :والتر گروپیوس -قسمت چهارم
رابطه فاصله ، زمان و فضا . اما تنها رابطه ی مطلق مقیاس بین بدن ما و شیئی مورد نظر نیست که باید مورد توجه طراح قرار گیرد . او همچنین باید مسافات متغیری را که از آن بیننده ممکن است کار او را نظاره کند پیش بینی نماید . اثر یک بنا وقتی کامل خواهد بود که همه احتیاجات آن برای مقیاس انسانی در هر مسافت و جهت برآورده شده باشد .
از نقطه ای بسیار دور طرح بنا باید ساده باشد تا اینکه با یک نظر به عنوان یک سمبل به وسیله ی بیننده ایستاده و یا کسی که با اتومبیل از آن نقطه می گذرد درک شود . وقتی نزدیکتر می اییم قسمت های برجسته ساختمان را تشخیص می دهیم و سایه ی آنها در مسافت جدید نقش تنظیم کننده ی مقیاس را بازی می کند . و بالاخره وقتی در کنار بنا می ایستیم دیگر قادر نیستیم همه ی بنا را ببینیم در اینجا چشم باید به وسیله ی جدیدی که همان سطح بنا باشد جلب گردد.
آیا اگر طراح مقیاس صحیح انسانی ای به کار می برد اینکار در نتیجه ی اطمینان غریزی است یا مربوط به اطلاع طراح است و یا توازنی بین این دو موجب چنین استفاده ای می شود ؟
می دانیم که یک معمار هندی ابتدا می بایست حرفه های متعددی را فرا می گرفت ، سپس در حدود 40 سالگی قبل از اینکه اجازه داشته باشد به ساختن معبد بپردازد نزد رهبانان تعلیم مخفی ریاضیات میدید . من نمی دانم که آیا آنها اطلاعی از علوم بینایی داشتند یا خیر . اما قطعا آنها از جریان پیچیده کار برای رسیدن به یک اثر بصری دلخواه خسته نمی شدند . مثلا خطوط پلکانهای آنها به سادگی مثل معماری غرب موازی هم نبودند بلکه در نقطه ای بسیار دور و غیر مریی عاقبت به هم می رسیدند . این خطوط که اهسته به هم نزدیک می شدند خطای باصره ای را خلق می کرد که دارای عمق بیشتر بوده و مقیاس موثر تر را دارا بود .
به همین دلیل ایک تینس IKtinos طراح پارتنون که اوج کمال و ظرافت را در طراحی غرب معرفی می کند ستونهای آن را کمی متمایل به قطب مرکزی بنا ساخته و تمام خطوط افقی را به طرز نامحسوسی منحنی ساخته بود تا خطای بصری مربوط به فرو رفتگی را از بین ببرد . زیرا یک خط افقی مستقیم و بلند ، به نظر می رسد که در مرکز فرو رفته است و این به خاطر انحنای شبکیه چشم ماست ، و به همین دلیل اثر خط مستقیم را ضعیف و دگرگون میسازد . برای جبران چنین اشتباهی از راه پارتنون در مرکز خود حدود 4 اینچ بلند تر از دو سر آن است ، آشکار است که کف ساختمان عمدا به این صورت ساخته شده بود ، زیرا پارتنون بر سنگ جامد بنا شده و مفاصل عمودی آن نیز امروزه نیز کاملا محکم است و هیچ حادثه ای خطوط اصلی آن را تغییر نداده است . در اینجا درک مستقیم و فعالیت ذهنی دست به دست هم داده و اشکالات طبیعی بینایی انسان را جبران میسازد . معماری حقیقی جز این نیست ....