تاثیر روانی اشکال و رنگها : تابلوی « بازجویی بزرگ » اثر ال گرکو ElGreco چیزی بیشتر از تصویر یک مرد است . آن حالت ذهنی را که مشاهده ی این مرد در بیننده و هنرمند ایجاد می کند عرضه میدارد . ضربه های شدید قلم مو و اشکال انتخاب شده حاکی از وحشت و بیم تهدیدی ترسناک یعنی بازجویی است .

اشکال می توانند مهیج و یا آرامش بخش باشند . به علاوه رنگهای آنان – قوی یا ضعیف – می توانند اثر مطلوب را تغییر دهند . رنگ و بافت سطوح دارای یک هستی موثرند و از خود انرژی فیزیکی ای ساطع می کنند که می توان آن را اندازه گرفت . چنین اثری می تواند گرم یا سرد ، پیش آمده یا پس رفته ، روشن یا تیره ، سبک یا سنگین ، شدید یا ضعیف و یا حتی جالب یا زننده باشد . یک طراح اهل نیو یورک که خود را مهندس رنگ می نامد چنین گزارش داده است :

« او مطمئن است که بنفش الغاء کننده ی مالیخولیاست ؛ رنگ زرد رنگی پر انرژی است ، انسان را سر حال می اورد ، فعالیتهای دماغی و سلامت را تشدید می کند و کلاسهایی که زرد رنگ می شوند برای بچه های کند ذهن مناسبند . کودکستانهایی که کلاسهای زرد دارند ازخواب آلود شدن کودکان جلوگیری میکنند . رنگ آبی الغاء کننده تنهایی نبوده و ارامش ایجاد می کند و پیران اغلب به مرض تشنگی نسبت به رنگ آبی دچار می شوند .  عکس العمل روانی نسبت به رنگ قرمز محرک فعالیتهای مغز ، ضربان قلب و اشتها بوده و اگر شما دربیست متری یک صندلی قرمز و یک صندلی ابی باشید صندلی قرمزیک مترجلوتر به نظرتان می اید . رنگ سبز باعث می شود افراد احساس سرما کنند و تند نویسانی که در اتاقهای سبز رنگ کار می کنند دستخوش احساس سرمای روانی ای هستند که بدون تغییر درجه حرارت اطاق صرفا با کشیدن روکش نارنجی جلوی پرده ها رفع می شود ؛ نامه تقاضای کمکی که در پاکت سبز روشن مایل به آبی گذارده شود بیشتر جلب نظر طرف را میکند تا نامه ای که در پاکت سفید باشد . یک جعبه بیست کیلویی که به رنگ آبی تیره باشد سنگین تر از جعبه های دیگر به نظر می رسد و حملش مشکلتر می شود ؛ تلفنی که در یک کابین تلفن سفید به صدا در می آید صدایش بلندتر از تلفنی است که در کابین ارغوانی زنگ می زند ؛ یک هلو وقتی در تاریکی خورده شود بیمزه تر به نظر میرسد تا وقتی که رنگ ان را بتوان دید .»

نسبیت . به سختی می توان باور کرد که منطقه ی خاکستری رنگ در هر پنج تصویر تیرگی یکسان دارد . این تصویر نسبیت را نشان می دهد . ارزش تغییر ناپذیر صفحه ی خاکستری رنگ هنگامیکه بر زمینه های مختلف قرار می گیرد متغیر به نظر میرسد . به نظر میرسد طبیعت انسان بیشتر از انچه که ما تشخیص میدهیم وابسته به تضاد ارزشهایی است که ما را مراقب و زنده نگه میدارد . رنگها می توانند موثر و یا نفعالی باشند . دیوارها و یا صفحات را طوری میتوان ساخت که به وسیله انتخاب رنگ پیش امده یا پس رفته به نظر آیند ، بدین ترتیب ابعاد یک اتاق می تواند با آنچه که اندازه گیری صحیح نشان میدهد متفاوت به نظر رسد . در حقیقت طراح – اگر بر این وسایل تسلط کامل یابد – می تواند خطاهایی را خلق کند که حقایق مربوط به اندازه گیری و ساختمان را غلط جلوه دهد .

مقیاس انسانی چیست ؟اندازه ی بدن ما ( که همواره نسبت به آن آگاهی داریم ) برای ما در کار درک محیط اطرافمان نقش یک معیار قضاوت را بازی می کند . بدن ما واحد اندازه است که ما را قادر می سازد شبکه ی محدودی از روابط در فضای نامحدود به وجود آوریم . مقیاس غیر معمولی می تواند تاثیر زننده و بدی داشته باشد . می توان توجه احساسی یک شخص را نسبت به یک شئی با تغییر اندازه ی آن و منحرف کردن آن از معیار مورد انتظار تغییر داد.

و یا توجه احساسی می تواند به وسیله ی یک بزرگ کردن تغییر کند . من هنوز ترس شدید فیزیکی را که یکبار هنگام تماشای تصویر یک عقرب و یک آخوندک که به صورت هیولاهای بزرگی بروی پرده منعکس شده بودند و می کوشیدند در یک جدال مخوف مرگ و زندگی یکدیگر را قطعه قطعه کنند به یاد دارم . صرفا از طریق بزرگ کردن یک مقیاس بصری که رابطه ی حسی نزدیکتری را می سازد حسیات قوی فیزیکی و روانی به وجود آمده بود ، در حالیکه اگر من این جنگ را با مقیاس کوچک اصلی ان میدیدم دچار ترس نمی شدم .

تمام آنچه گفته شد باید ما را به این نتیجه برساند که ترتیب اثرات روانی خلاقیت یک طراح به وسیله ی تشدید یا تخفیف مقیاس خلاقیت و یا قسمت هایی که رابطه ی  با ما را تغییر میدهند در دسترس طراح قرار دارد.

وقتی که مصری ها به ساختن یکی از اهرام پرداختند هدفشان خلق هیبت خدا و ترس از او بود . طراح کوشید تا این ترس غیر طبیعی را از طریق مقیاسات بزرگ بیان دارد .فراعنه و قیصرها که نقش خدا را بازی می کردند و می خواستند مردم را از راه ترس تحت انقیاد خود درآورند نیروی خود را از طریق مقیاسات فوق انسانی بیان می داشتند . هیتلر و موسولینی اشخاص را در اتاقهای بسیار بزرگ به حضور می پذیرفتند و خود در انتهای اتاق روبه روی در ورودی می نشستند . ملاقات کننده همچنانکه وارد اتاق می شد و پیش می آمد احساس حقارت و ناراحتی می کرد .

کاتدرال وست مینستر Westminester  در لندن نمونه ای از ساختمانهای خارج از مقیاس است . این کاتدرال با تزئینات بسیار و خطوطی که در هر سوی ان وجود دارد بر خلاف اندازه فیزیکی خود حس رقت و آشفتگی ایجاد می کند . طرحهای آن رابطه ی صحیح خود را با مقیاس انسانی از دست داده اند .