افکار – نگرانی ها و امیدهای من

باغ ایرانی - قسمت دوم

 

 آب

 

اهمیت آب در فرهنگ ایران

 

الف -  پیش از اسلام (پیدایش و آفرینش آب)

   انسان در طول تاریخ دیر پای خود همواره ذهنیتی دینی داشته و در این نظام ذهنی پدیده پرستش مادر – خدایان یکی از کهن ترین سنت های رایج بوده است .

آناهیتا – این ایزد بانوی نامدار ایرانی – یکی از مادر – خدایان است . تندیسه های فراوانی که در بسیاری از نقاط این سرزمین یافت شده است ، وجود او را در ذهن و اندیشه مردم این مرز و بوم ثابت می کند. اما دایره آگاهی های ما از این مادر – خدای کهن چندان نیز گسترده نیست .مثلاً هنوز هم برای ما تاریخ دقیق پیوستن این بانوی ارجمند به جمع خدایان اساطیری این سرزمین دشوار است ، همچنان که کاملاً مشخص نیست که وی از چه زمانی به نامی که شهرت یافته خوانده شده است .

تعیین تاریخ دقیق ظهور آناهیتا  در جمع خدایان اساطیری ساده نیست، اما آنچه به تحقیق می دانیم این است که نام وی برای نخستین بار در کتیبه های اردشیر دوم در همدان و شوش ظاهر می شود . چیزی که در این کتیبه ها نظر را جلب می کند ، این است که در آنها نام آناهیتا بلافاصله پس از اهورامزدا و پیش از مهر (میترا) ذکر می گردد و این نشانگر پایگاه ارجمند او است .

 نکته شایان ذکر این است که در پاره ای از یشت های کهن اوستا از رب النوع مهمی به نام (آپام نپات) (نوه آب ها) یاد می شود که اگرچه در آغاز جایگاهی همسان با اهورامزدا و مهر دارد ، اما کم کم از اهمیت وی تا بدان حد کاسته می شود که در اوستا دیگر سخنی از او به میان نمی آید. اکنون آناهیتا (ایزد بانوی آب ها) جای او را می گیرد و دیری نمی پاید که از چنان اعتباری برخوردار می شود که سرود شکوهمندی در یشت پنج اوستا به او اختصاص می یابد ....

ادامه نوشته

معماری و موسیقی(قسمت چهارم)

آفرينش مفهوم در معماري

اگر بتوان گفت كه هدف اصلي و اساسي آهنگسازان از توليد يك قطعه موسيقي ارايه و اشاعه مفهومي خاص و معين است كه بايد محسوس افتد و كارآيي فرهنگي – اجتماعي پيدا كند، به سادگي نميتوانيم گفت كه معماران هدفي مشابه را دنبال ميكنند؛ معماران دست اندركارهايي دارند كه ، از دو بابت، آنان را در سرزميني دگر جاي ميدهد: اول، جنس يا ذات مواد اوليه كارشان، آنان را وا ميدارد كه به طيف متفاوتي از ويژگيهاي شكلي مشغول شوند؛ دوم، وجه كاربردي معماري است كه ، معمولاً بار معنوي و مفهومي صريح يا بيواسطه اي را نميپذيرد. هرگاه از اين دو سو به معماري بنگريم، آن را مقولهاي جدا از موسيقي مييابيم و نيازي به كنكاش در زمينه تشابه ها و تقارنهايي نمييابيم كه ميان اين دو رشته وجود دارند. و آ‌نچه ما قصد كاوش و شناخت اش را داريم آ‌ن است كه از همين دو به معماري بنگريم و آنچه را كه ميتواند وجوه مشترك اين دو باشد – در كليات و اهداف و در چگونگي زاده شدن شكل يا فرم – بنمايانيم. جاي يادآوري است كه در اين بخش، تنها از ديدگاه روند آفرينش فرم موضوع را پي ميگيريم و گفتگوي بعدي مان را به روند شكل گيري اين دو گونه فرآورده هنري اختصاص ميدهيم.

در ميان معماران بسياراند پژوهشگراني كه به نقش زيبايي شناختي معماري باور دارند و از اين ديدگاه به فضاي ساخته شده مينگرند؛ نزد آنان، هم گزينش مواد يا مصالح اوليه و هم شكلي كه – در نهايت و در عالم عينيات – به اينها داده ميشود، داراي بار ارزشي است (و يا تواند بود) و از سوي ديگر نيز در بسياري از منابع قديمي و امروزي ميخوانيم كه معماري، در وجه كلي يا در تماميت كالبدي اش، آنگاه كه به مثابه موجوديتي كه از هماهنگي و وحدت برخوردار است به قصدي معنوي ساخته شده و خود نماياننده و نقل كننده مفهومي (يا مفهومهايي) معين است كه از راه شكل آن درك يا احساس تواند شد. از ديدگاه ما نيازي به آن نيست كه در تائيد وجود باورهايي در دو موردي كه گفتيم به ذكر مآخذ بپردازيم و تنها اين نكته را يادآور ميشويم كه نقد هنري، از اعصار بسيا ر دور تا امروز، معماري را به مثابه فرآورده معنوي پرباري شناخته است كه ، هم در كليت يا جامعيت كالبدي اش و هم در بخشهايي از اين، هم از برون و هم در فضاهاي فرعي و اصلي دروناش، ميتواند نقل مفهوم و معنا كند؛ خواه به بياني نمادين و خواه به بياني قراردادي. اما اين كه فرم فضاي ساخته شده به مقياس معماري چيست و چگونه تعريف ميشود، موضوع دگري است و ميتواند در تقارن با آنچه درباره موسيقي عرضه شد به اختصار مورد توجه قرار گيرد....

ادامه نوشته

    

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگ‌ها

باغ ايراني، جايي براي  تفكر آرام يا مذاكرات فلسفي

موزه - قسمت دوم

 «ايكوم»

 

شوراي بين‌المللي موزه‌ها

 

I. C. O. M.

 

 طبق آخرين آمار كه در اجلاس ايكوم در ملبورن اعلام شد، در جهان و در حال حاضر حدود 000/50 موزه مشغول فعاليت هستند، يعني به طور ميانگين در هر كشور حدود 330 موزه.

 كشورها را مي‌توان از نظر تعداد موزه به دو فصل تقسيم كرد.

 نوع اول: كشورهاي پر تعداد از نظر موزه شامل كشورهاي اروپاي غربي و روسيه، آمريكاي شمالي  و استراليا، هريك تقريباً 1000 موزه و يا بيشتر دارند.

 نوع دوم: كشورهاي كم تعداد از نظر موزه شامل كشورهاي آسيايي ، آفريقايي. و كشورهايي كه در آمريكاي جنوبي و مركزي قرار دارند.

 در بين كشورهاي نوع دوم، فعاليت موزه‌داري و تعداد موزه‌ها در كشورهاي چين، هند، آرژانتين. رژيم صهيونستي، مكزيك، برزيل و ژاپن بيش از بقيه است.

 در ايران 140 موزه وجود دارد كه در مقايسه با تمدن، قدمت، تعداد ابنيه و آثار و ... خيلي پايين است (حسب مصاحبه جناب آقاي بهشتي رياست محترم سازمان ميراث فرهنگي در ايران قريب يك ميليون اثر ميراثي داريم. لذا تعداد ما به مجموعه ميراث فرهنگي خودمان و در مقايسه با كشورهاي نوع اول بسيار پايين است).

 بالاخره اين كه در جهان و تا ژانويه 1996 تعداد 496 اثر به عنوان ميراث جهاني به ثبت رسيده است كه 350 اثر ارزش ميراث فرهنگي، 102 اثر اترزش ميراث طبيعي و 17 اثر واجد هر دو ارزش بوده است.در  اين مجموعه تعداد آثاري كه از ايران ثبت شده در محدوده انگشتان يك دست است.

 خواسته‌ها و تمايلات مردم و نيز ابعا علمي و پژوهشي و ايجاد موزه‌هاي تخصصي قائل هستند و ما در چه سطحي قرار داريم و آيا همين آمار نقش موزه‌ها در توسعه فرهنگي آن كشورها را نشان نمي‌دهد و نيز نمي‌گويد كه چه راه طولاني و پر پيچ و خمي را در پيش داريم و چه قدر ضرورت دارد تا همه دست بدست هم بدهيم و همراه هم باشيم، دوست هم باشيم، ياور هم باشيم تا اين نقش را به موزه‌هاي خود بدهيم.

 ما بيش از آنها ميراث منقول و غير منقول فرهنگي داريم ولي كمتر از اين ميراث عظيم استفاده كرده‌ايم.

 ما تاريخ و تمدن طولاني تر و گسترده‌تر و نيز پر محتواتر داريم ولي خوب آنها را به نمايش نگذاشته‌ايم. تفاوت ما در اين است كه كمتر خود را مي‌شناسيم، كمتر انگيزه داريم و كمتر مي‌توانيم در راه اهداف ملي با هم كار كنيم....

ادامه نوشته

باغ ایرانی - قسمت اول

مقدمه‌اي بر پيشينه تاريخي باغ ايراني

 

 انسان كاشف طبيعت و عامل برقراري تداوم و پايداري بقاء و عاملي در تجلي امكانات و استعدادهاي نهاني طبيعت شناخته شده و اوست كه با تصور در طبيعت، رزاهاي نهاني خود را آشكار ساخته و گه‌گاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زيبايي، صفا و صميمت مي‌تراود. در اين فلسفه روابط انسان و طبيعت به صورت يكپارچه مشاهده مي‌شود و انسان نه جزئي جدا‌شدني از طبيعت و نه حاكم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهاي تزئيني ايران خواه از زمان هخامنشيان و خواه از زمان سامانيان و دورة اسلامي، هميشه سرشار از احترام و علاقه‌ به طبيعت است. طبيعت كليت و مظهر تجلي وجود است، مقام خاص و مقدسي دارد و در آن همه چيز در حالت نظم و تعادل قرار دارد. در باغ ـ اين طبيعت از پيش انديشيده ـ‌رابطه انسان و طبيعت در نهايت هماهنگي است. باغ به كمك اشكال منظم هندسي، رابطه ميان طبيعت و دنياي دروني تصور مي‌شود. ...

 

ادامه نوشته

موزه - قسمت اول

 

بي شك وجود موزه  به عنوان يك نهاد فرهنگي در اجتماع بسيار ضروري است فرهنگ هر جامعه يك مفهوم كلي است و تمامي ارزش‌ها و يافته‌هاي معنوي مردمان آن جامعه را در بر مي‌گيرد.

 پس فرهنگ. ميراث هر قومي است كه از پيشينيان بر گرفته شده و در آن تغييراتي داده شده و به نسل‌هاي بعد انتقال يافته است. فرهنگها و تمدن‌ها مانند انسان سه مرحله تكامل دارند:

 زاده مي‌شوند، كودكي و نوجواني دارند. كمال مي‌يابند و به پيري مي‌رسند و بالاخره از ميان مي‌روند. خاصيت فرهنگها و تمدن‌هاي پويا و لازم مي‌بيند از فرهنگهاي ديگر مي‌گيرد و آنچه را زائد مي‌داند فرو مي‌نهد و دور مي‌ريزد.

 

   سخناني از ماريوبوتا در ايران:

 اولين تلاش من در طراحي و كار روي پروژه؛ فهم موضوع است مثلاً وقتي موضوع؛ موزه باشد اول از خودم مي‌پرسم: «موزه امروز چيست؟» براي من موزه نهادي است با خصلت معنوي نيرومند.

 مردم به موزه مي‌روند تا در آن از هنرمندان و آثار هنري سوال كنند. بنابراين مسأله معنويت در آن مطرح است معنويتي كه در پس شكلهاي زيبايي شناسي است. در

 واقع در پشت اين شكلهاي زيبايي شناسي يك تنش اخلاقي است كه بايد منتقل شود. براي من موزه امروز همان عملكرد كليساي جامع باستان را دارد البته به عنوان كليساي جامع غير مذهبي جهان معاصر  ...

ادامه نوشته

معماری و موسیقی (قسمت سوم)

فضاي موسيقي امروز

دانش موسيقي، چنانكه در بعضي از ساير نوشتارهاي اين مجموعه ميخوانيم، به فنون و ابزارهايي خاص دست يافته و توانسته است – در غرب، به همان گونه كه در مشرق زمين – با پيشنهاد كردن قاعده هايي مدون، جلوي آلودگي هايي خاص را بگيرد.

اما، چنان كه ميدانيم، رسيدن به هدفي چنين هنگامي ميسور ميشده كه هدف آفرينش موسيقي زيبا قرار ميگرفته؛ يعني آفريدن موسيقي اي، كه، هميشه و در همه حال، به اتكاء هماهنگي در تركيب و به دليل رنگ گوشنواز و خوشآيند و به دليل فراتر نرفتن از آنچه جو متعارف زيبايي شناختي نخبگان جامعه به شمار ميرفته، مقبول ميافتاده، و گواه بر اين نيز محبوبيت جاودانه «موتسارت» و «باخ» از يك سو و ناپذيرا آمدن «ستراوينسكي» آغازين، در قرن بيستم است.

در حقيقت، موسيقي سازان، در هر دوره اي كه بتواند بنابر معيارهاي فرهنگي-اجتماعي نوزاده اي بيافريند و از گذشته اش متمايز شناخته شود، با مسايلي روبه رو بوده اند كه از نحوه نگرش مردم به موسيقي زاده ميشده اند.

موسيقي هايي كه از صافي زمانه گذشته اند و حتي در پي تعارض هايي كه با آنها شده جايي ماندني براي خود يافته اند، اغلب به سنگ ترازهايي كلاسيك بدل ميشوند و گاه ميتوانند، به ويژه براي اذهان منفعل، حد نهايي زيبايي شناخته شوند و درست به همين دليل است كه مقوله موسيقي و انديشه نهفته در آن، هميشه موضوعي پرجاذبه مينمايد و البته برخوردار از پيچيدگي هايي كه در نفس آن نهفته: نماياندن چيزي كه به زبان يا گويش روزمره توان گفت، به زبان و گويشي كه از آلات موسيقي زاده ميشود، يعني گذر از جهان روزمره و پربار از احساسهايي هم متعالي و هم روزمره به جهاني كه تنها لاهوتي است، از راه تبديل تصورها و انديشه ها و برداشتهاي چند بعدي به صوت، ميسور ميگردد. و اينجا، چنان كه در پي ديباچه كتاب آورده ايم، مسئله اصلي ما گذر از تصور به تصوير است به معناي عام؛ و گذر از تصور به شكلهايي است كه از تركيبي از اصوات ساخته ميشوند، به معناي خاص، در موسيقي....

ادامه نوشته