بي شك وجود موزه  به عنوان يك نهاد فرهنگي در اجتماع بسيار ضروري است فرهنگ هر جامعه يك مفهوم كلي است و تمامي ارزش‌ها و يافته‌هاي معنوي مردمان آن جامعه را در بر مي‌گيرد.

 پس فرهنگ. ميراث هر قومي است كه از پيشينيان بر گرفته شده و در آن تغييراتي داده شده و به نسل‌هاي بعد انتقال يافته است. فرهنگها و تمدن‌ها مانند انسان سه مرحله تكامل دارند:

 زاده مي‌شوند، كودكي و نوجواني دارند. كمال مي‌يابند و به پيري مي‌رسند و بالاخره از ميان مي‌روند. خاصيت فرهنگها و تمدن‌هاي پويا و لازم مي‌بيند از فرهنگهاي ديگر مي‌گيرد و آنچه را زائد مي‌داند فرو مي‌نهد و دور مي‌ريزد.

 

   سخناني از ماريوبوتا در ايران:

 اولين تلاش من در طراحي و كار روي پروژه؛ فهم موضوع است مثلاً وقتي موضوع؛ موزه باشد اول از خودم مي‌پرسم: «موزه امروز چيست؟» براي من موزه نهادي است با خصلت معنوي نيرومند.

 مردم به موزه مي‌روند تا در آن از هنرمندان و آثار هنري سوال كنند. بنابراين مسأله معنويت در آن مطرح است معنويتي كه در پس شكلهاي زيبايي شناسي است. در

 واقع در پشت اين شكلهاي زيبايي شناسي يك تنش اخلاقي است كه بايد منتقل شود. براي من موزه امروز همان عملكرد كليساي جامع باستان را دارد البته به عنوان كليساي جامع غير مذهبي جهان معاصر  ...

چنين باز انديشي در درون موزه دو قهرمان را ايجاد مي‌كند قهرمان اول بازديد كننده است و دومي اثر هنري كه بايد در موزه به سخن در آيد پس من هم فضا را با اين ديدگاه به دو فصل تقسيم مي‌كنم:

 ۱) فضايي كه بازديد كننده در آن حركت مي‌كند.

 ۲) فضاي ملايمي كه اثر هنري در آن قرار مي‌گيرد. (و در آن نبايد اثر هنري تحت تأثير معماري قرار گيرد.)

 در مرحله بعدي در حالي كه هنوز هيچ خطي نكشيده‌ام سعي مي‌كنم در خود محل سئوال را جستجو كنم. زمين و وضعيت آن به خوبي به  ما پاسخ مي‌دهند. من از زمين مي‌پرسم كه دوست دارد چه بشود؟ پس از آن رابطه با زمين براي من مفهوم پيدا مي‌كند نه شكل معماري. و آنچه كه براي من مهم است رابطه و پيوند معماري با محيط است نه شكل معماري.

 1ـ تعريف موزه:

  تا كنون هيچ تعريف تئوري جامعي براي اين كه مشخص كند موزه چگونه مكاني است ابراز نگرديده است، البته اين بدان معنا نيست كه هيچ درك صحيحي از اينكه موزه چيست وجود نداشته باشد زيرا موزه‌هايي كه ساخته شده‌اند و طرحهايي كه بوسيله طراحان مختلف عرضه گشته‌اند هر كدام خود گوياي اين مطلب است كه موزه بدون تعريف خاصي بتواند بطورجامع درموردكليه موزه‌ها صادق باشد مي‌تواند بوجود آيد و هر موزه‌اي شكل خاص خود را يافته و در دسترس عموم قرار گيرد.

 

1 .1ـ تعريف لغوي موزه:اين واژه كه زبان لاتين و از كلمه موزن بوده و به معني مجلس فرشتگان الهام‌فصل، مشتق شده است، توسط "گيوم"  و در واژه‌نامه‌اش به نام، فرهنگ يوناني لاتين، به عنوان مكاني وقف شده به فرشتگان الهام‌فصل و مطالعه كه در آن آدمي به مقوله‌هاي اصيل مي‌پردازد تعريف گشته است.

 تعريف موزه از فرهنگ لغت عميد: مجموعه اثار باستاني، عمارتي

 كه آثار باستاني در آنجا نگهداري يا به معرض نمايش گذارده مي‌شود. در يونان قديم نام محلي بوده كه در آنجا به مطالعه صنايع و علوم مي‌پرداختند و نيز نام تپه‌اي بوده در آتن كه در انجا عبادتگاه و محل مخصوصي براي چندين تن از خدايتان خود ساخته بودند.

 مبدأ اسم موزه در يونان قديم از روي معبدي كه به ميوزها مختص بود، بوجود آمده است و ميوزها عبارت از دختران ژوپيتر بوده‌اند كه خدايان الهام‌فصل علم و ادبيات و هنر و موسيقي و حجاري محسوب  مي شده‌اند.تاريخ ميوزها يا پريان الهام‌فصل شعر و هنر جاي بس مهمي را در ميتولوژي يونان اشغال كرده است و داستانهاي آن هميشه براي نويسندگان منبع الهام بوده است. بدين جهت در تاريخ رب النوع‌هاي يونان و همچنين در تاريخ هنر و ادبيات جهان موزه‌هاي نه‌گانه اساطير يونان اهميت و مقامي خاص دارند.

 براي اين كلمه، نمي‌توان معادل مناسبي در زبان پارسي پيدا نمود زيرا "ميوز " در افسانه خدايان يونان خداي كوچكي است كه وظيفه‌اش الهام فصليدن به  شاعر و هنرمند است.

 بنابراين مبداء لغت موزه بطوركلي از يونان بوده و از نام ميوزها اقتباس شده است. همچنين به معبدي كه روي تپة كوچكي در آتن به نام موزه ساخته شده بود اطلاق مي‌گرديد.

 بعدها اين اسم را روي معابد ديگر كه به عنوان ادبيات علوم و هنر و بنام نه‌دختر ژوپيتر (خدايان) ساخته شده گذارده‌اند.

 تعاريف فوق منشأ پيدايش لغت موزه را روشن مي‌سازد. شكل‌گيري سازماني به نام موزه با اهداف ياد شده آن تقريباً از قرن 14 و 15 ميلادي آغاز گرديده است.

 اطلاق لفظ موزه به سازماني كه وظيفه‌اش نگهداري از اشياء داراي ارزش‌هاي فرهنگي مي‌باشد پس از تشكيل اجلاس F. N. C در فرانسه به سال 1792 ميلادي صورت گرفته و از آن زمان به بعد جنبه عمومي يافته است.

1. 1 تعريف اصطلاحي موزه: موزه محل غير انتفاعي است كه اهداف آموزشي داشته و بوسيله جمعي متخصص اداره مي‌شود. از جمله وظايف اصلي هر موزه جمع‌اوري و نگهداري آثار است.

 هدف اوليه از پيدايش موزه‌ها به مفهوم نوين و به روش شناخته شده امروزي ايجاد مكانهايي براي نگهداري اموال شخصي و يا ثروتهاي صرفاً ملي بوده است.

 اشتياق به گردآوري اشياء زيبا، گرانبها و كمياب و يا صرفاً غريب امري است كه ريشه در نهاد و  سرشت آدمي داشته و دارد.

 همه تمدن‌ها از ابتدايي ترين‌ تا پيشرفته‌ترين‌ آنها در تمايل به گردآوري اشتراك داشته‌اند.

 از ارضاي بنيادي غريزي گردآوري در طي زمان به استفاده از مجموعه آثار در جهت برآوردن نيازها به مطالعه مي‌رسيم.

 موزه‌ها به عنوان مؤسساتي در جوامع نوين وظيفه دارند اشيائي را كه به لحاظ ارزش فرهنگي‌شان گرامي داشته مي‌شوند را نگهداري نموده و تا سر حد امكان از ويراني و زوال مصون بدارند و در قال اين‌گونه اشياء همان نقشي را بر عهده دارند كه كتابخانه‌ها در برابر كتب و بايگاني‌ها در قبال اسناد رسمي ايفا مي‌كنند.

 جوامع اين اشياء را نه به انگيزه احتكار بلكه به منظور بهره‌گيري از آنها محفوظ مي‌دارند.

 موزه‌ها به وجهي سازمان يافته‌اند كه از گنجينه‌هايشان در جهت اهداف فرهنگي استفاده شود.

 به ديگر سخن موزه‌ها از خلال ارزشهايي كه آنها را فرا مي‌گيرند و به صور مرتبي بيان مي‌دارند منظري عيني از جهان سه بعدي را در ذهن بازديدكنندگان خود متبادر مي‌سازند و به‌ آنان امكان مي‌دهند كه روح نافذ خويش را در مورد ميراث خود بكار بسته و از اين راه به كنجكاوي خود ميدان عمل دهند

 هدف نمايش:

 ايجاد تسهيل تماس مستقيم بين فرد و شيء است، خواه فرد يك كودك دبستاني باشد يا يك بزرگسال و خواه شيء نمونه‌اي متعلق به

 علوم طبيعي و يا يك متنوع عرضه شده در تالار تاريخچه علوم و فنون باشد و يا يك اثر هنري، لذا بايد در نظر داشت كه:

  * اولا: موزه وسيله نمايش اشياء است، نه اشياء وسيله نمايش موزه.

 * ثانياً : آنچه مسلم است موزه تنها وسيلة ارتباط عيني نيست، بلكه هدف اساسي آن القاء تأثير فرهنگي و هنري و ايجاد رابطه بصري از طريق برخورد مستقيم با اشيائ دوبعدي به صورت رويارويي يك جهت با اشياء سه بعدي از راه برخورد چند جهت است.

 از اين رو موزه نقشهاي اجتماعي متعددي را ايفا نموده است، از قبيل ارائه بازتابي از قدرت دولت يا مذهب ارائه ميدان گسترده‌اي در جهت پژوهش دانشگاهيان و محققين منفرد، ارائه تصويري از علائق متنوع قشرهاي فرهيخته جامعه، ارائه نمادي از ثروت و پايگاه اجتماعي گرد آورنده‌ها و ...... و ارائه يك بنياد فرهنگي در تجليل از يك شهر يا كشور.

 موزه حتي نقش مهمتري را ايفا نموده و قادر است با بيدار كردن روح خلاقي كه در هر يك از ما نهفته است توان هنري و قصد فكري ما را برانگيزاند.

 از اين رو نخستين وظيفه هر موزه‌اي مشخص ساختن جامعه مخاطب خويش و در يافتن نيازهاي آن، اعم از كلي و جزئي است و با مستند قرار دادن طبقات اجتماعي، اقليت ها و سطح فكري آحاد اين جامعه برنامه هر موزه‌اي با ملاحظه گسترده و ديدگاه مجموعه‌هايش تبيين گرديده و دامنه فعاليت‌ها و توانائي هاي مالي جامعه مزبور مي‌تواند در راستاي تحقق اهداف و برنامه‌هاي فوق تأثير شگرفي داشته باشد.

 موزه براي آن كه بتواند از عهده ايفاي نقش اجتماعي، آموزشي و فرهنگي خود برآيد نمي‌بايستي صرفاً به گردآوري بپردازد بلكه بايد سلامت ميراثي را كه در اختيارش نهاده شده را تأمين نمايد.

 از همين روست كه وظيفه نگهداري كه از وظايف ديرينه موزه‌هاست بسيار اهميت مي‌يابد.

 اكنون تمايزي بين نگهداري و مرمت پديد آمده است، نگهداري عبارت است از توجهي كه صرف مجموعه‌ها بطوركلي مي‌شود تا از علل سه‌گانه خرابي محيطي (حرارت، رطوبت، آلودگي هوا، نور و ...) دروني (عمل بيولوژيكي، فيزيكي، شيميايي يا مكانيكي درون خود شي‌ء) و انساني (تماس با دست، حمل و نقل و غيره) مصون بماند.

 و مرمت عبارت است از كار تعمير و بازسازي و اين كاري است كه به چيره‌دستي و دانش كافي نيازمند است.از ديگر سو پژوهشگران را بايد گروه مهمي از مراجعين به موزه‌ها برشمرد، چرا كه هر موزه‌اي مي‌بايست فعاليت‌هاي خود را به مطالعه عميق مجموعه‌هايش مبتني سازد. از اين رو پژوهش،  خواه بوسيله كاركنان علمي خود موزه انجام شود، خواه بوسيله پژوهشگران غير عضو موزه كه از منابع مستند آن استفاده مي‌كنند فصلي جدا نشدني از زندگي موزه را تشكيل مي‌دهد.

 از اين رو منابع مي‌بايد به صورتي عرضه شوند كه پاسخگوي نيازها باشند، نخستين ضرورت اين است كه كتابچه‌هاي راهنما و كاتالوگ‌هاي مجموعه‌ها تا حد امكان كامل باشند.

 

بنابراين موزه‌ها علاوه بر مستند ساختن مجموعه‌هاي خويش مي‌بايد براي كاركنان خود پژوهشگران مستقل تسهيلات مكملي فراهم نمايند، از قبيل: تالار مطالعه، دسترسي به مخازن كتابخانه، آرشيو و احياناص همانطور كه در ممالك در حال توسعه متداول است پيش بيني‌هايي در جهت اسكان ديدار كنندگان بيگانه.

 

امروزه گسترش روزافزون رسالت‌هاي اجتماعي و علمي موزه دربر گيرنده تنش‌هاي دروني در قالب مؤسسه مزبور و كاركنان آن مي‌باشد، در حالي كه در گذشته موزه عبارت از يك پرستگاه يا يك خزانه آثار و اشيائي به منظور استفاده يك اقليت خاص بود.

 

ليكن اكنون بايد پاسخگوي نيازهاي متضاد باشد، بايد آموزش بدهد، وسائل تفريح و انبساط خاطر را فراهم سازد و در جهت گسترش دانش تلاش نمايد

 

موزه‌هاي پويا كه تعدادشان رو به افزايش است همه امكانات خود را وقف آموزش و فرهنگ كرده و همانند يك دانشگاه در صدد برقرار نمودن آشتي بين خواسته‌هاي دانش كه نمي‌توانند گامي فراتر از پژوهش بردارند و خواسته‌هاي فرهنگ كه بايد متوجه جمعيتي هرچه وسيتر باشند، برآيند و در اين راستا گامهاي مؤثري بر مي‌دارند.

 

2ـ تاريخچه موزه:

 

1. 2 ـ تاريخچه موزه در جهان:

 

     در دوران كلاسيك واژه موزه به جايگاه نه خداي يوناني كه رب‌النوع هاي هنر و انديشه بودند اطلاق مي‌شد. در اواخر قرن سوم قبل از ميلاد بطلميوس اول (284 ـ 246) قبل از ميلاد اولين موزه را در شهر اسكندريه تأسيس كرد، بناي اين موزه در قسمتي از كاخ سلطنتي ساخته شده بود و در عين حال به عنوان كتابخانه از آن استفاده مي‌شد، بطلميوس در آن محل كه بعدها كتابخانه بزرگي شد نسخه‌هاي منحصر بفردي را گردآوري كرده بود كه معروفترين فلسفه و دانشمندان عصر را در آنجا به كار تحقيق و تتبع وا مي‌داشت.

 

2. بعد از وي يكي از امپراطوران روم به نام كلود موزه‌اي نظير اسكندريه بوجود آورد كه مركز تحقيقات علمي آن دوران به شمار مي‌رفت.

 در قرون وسطي نام موزه به عنوان محلي بكار برده مي‌شد كه در آنجا مجموعه‌هايي از اشياء كم ياب و جالب ادوار گذشته از قبيل تاريخ طبيعي يا آثار هنري را به نمايش در آوردند.

 از همان زماني كه علوم زيبايي شناسي شروع به تقويت و بالندگي قدرت هنري نمود، رومي‌ها به خلاقيت هنري زايدالوصفشان و با تكيه بر ذوق و نبوغ خود صاحب مجموعه‌ها كلكسيونهاي نفيسي گشتند. ولي ده قرن مصامحه و سهل‌انگاري از يك طرف و غارت و چپاول  و سوء استفاده‌هاي بي‌شمار از طرف ديگر مي‌رفت كه موجب نابودي و محو اين نوع ثمرات گرانبها در اين سرزمين بشود ليكن با آغاز دورة رنساني و بيداري و آگاهي دوباره ملتها از انهدام كامل اين گنجينه‌ها جلوگيري بعمل آمد. بطوريكه از اين پس كلكسيون نمودن كارهاي هنري با جديت بيشتري بخصوص در مناطق اروپاي شمالي دنبال شد.

 تا قبل از قرن 15 ميلادي دو ايده در كلكسيون نمودن و گردآوري آثار با ارزش وجود داشت.

 

1ـ جمع‌آوري اشياء به منظور مذهبي و اعتقادي جهت گنجينه‌هاي صومعه‌ها.

 - گردآوري آثار بخاطر ارضاء تمايلات نفساني نظير كلكسيونهايي كه شاهزادگان و اسقف‌هاي اعظم از طريق اقدام به جمع‌آوري كارهاي هنري، جهت قصرهايشان تهيه نمودند.

 

شرايط لازم براي ايجاد موزه در دوره Helenistico و Roman و اواخر دوره Renaissance در ايتاليا بوجود آمد.

 پاپ سيكتوس چهارم اولين شخصي است كه در سال 1471 ميلادي نخستين موزه با مفهوم امروزي آن را ايجاد كرده است.

 

موزه گزاريني Cesarini در سال 1500 م و فانر Fonese در سال 1546 م و آفيتزن Afitizen در سال 1581 م به ترتيب در اروپا افتتاح شدند.

 

حدود 100 سال بعد موزه آشمولين Ashmolean يا بعبارت صحيح‌تر Foundahion of the Ashmolean در آكسفورد  Oxford پا گرفت.

 اولين موزه در آمريكا بسال 1750 م در دانشگاه هاروارد تحت عنوان اتاق عجائب تاسيس گرديد.

 

در سال 1759 م ويليام هشتم در آلمان موسس موزه Kassel گرديد و همزمان با او موزه British museum در انگليس گشايش يافت.

 موزه‌ها و گالريها از اواسط قرن هيجدهم در پايتختهاي اروپايي پديدار شدند. اين امر غالباً با حمايت و جانبداري سلاطين صورت مي‌گرفت و اكثر كشورها با همكاري يكديگر اقدام به تأسيس موزه‌هايي جهت تبادل آثار باستاني و هنري خويش مي‌نمودند.

 

در تاريخ 30 اوت 1792 م در فرانسه بر اساس تصويب نامه F. N. C. موزه‌ها جنبه عمومي و ملي يافت.

 همزمان با اين عمل موزه لوور

louver بعنوان مكاني براي استفاده عموم در سال 1792 م افتتاح شد كه سنگ زيرين بناي موزه‌ها در قرن 19 ميلادي گرديد.

 موزه تاريخ فرانسه Museedi Histoirede France كه بوسيله لويي فيليپ (1850 ـ 1773 م) در ورساي بوجود آمد وقايع و شخصيت‌هاي برجسته تاريخ اين كشور را در طي بيش از 100 سال به كمك تصاوير معرفي مي‌نمود. نمايشگاه عمومي برلن در پائيز 1815 م متشكل از غنائم مربوط به دور جنگهاي ناپلئون بناپارت بوجود آمد هفت سال بعد از اين نمايشگاه Sehinkel طرع با ارزش احياء يونان را براي موزه Altes ارائه داد در سال 1877 م به همت Sir Walker گالري و اگر در انگليس افتتاح شد كه همزمان با آن گالري Freeer در واشنگتن D . C شكل گرفت از اين به بعد سير تحول موزه‌ها با سبك نوين آغاز گرديد. از گنجينه‌هاي كليساهاي قرون وسطي تا انواع موزه‌هاي پايان سده نوزدهم ارائه آثار تحول چنداني نيافت، در طي دهه قرن بيستم مفهوم ارائه‌اي توام با رعايت زيبايي شناسي حتي از موزه‌هاي بدون ارتباط با هنر از اولويت ويژه‌اي برخوردار شد.

 از دهه 1950 م به بعد تحول چشمگيري در جهت ارائه اشياء در ارتباط با يكديگر مشاهده مي‌گردد.

 فنون نمايش نيز در طي يك صد سال گذشته تحول عمده‌اي بخود ديده است و در سايه پيشرفت‌هاي شگرف علمي و فني و ... نمايش‌هاي اشياء گذشته جاي خود را به آرايش‌هاي بسيار متنوع‌تر سپرده‌اند.

 ملحقات استنادي كه به شدت تحت تاثير گرافيسم Bauhouseا قرار گرفته‌اند به عنصري از چهارچوب زيبايي شناختي بدل شده‌اند نمايشگاه‌هاي موقت و سيار نيز مفصل تر شده و موزه‌هاي مدرني نظير تالار ملي ويكتوريا در ملبورن كه از حجم‌هاي نجومي تشكيل يافته است بگونه‌اي طراحي شده‌اند كه پوشش كف‌ها و ديوارها و سقف‌ها مي‌توانند در ظرف چند ساعت تعويض گردند.

 

2. 2 ـ تاريخچه موزه در ايران:

 

    پيرامون تاريخچه موزه در ايران بايد اظهار داشت كه جمع‌آوري و نگه‌داري اشياء ذي قيمت در ايران با انگيزه حفظ آثار شخصي بوده و بيشتر حالت خصوصي داشته است.

 اولين نمونه‌هاي آن را مي‌توان در دوران سلسله هخامنشي و با شكل‌گيري حكومت مستقل ايران مشاهده نمود كه صرفاً جنبه خصوصي داشته و تنها مورد استفاده حكام و امراي وقت قرار گرفته است.

 موزه با مفهوم نوين امروزي آن در ايران از 120 سال پيش شكل گرفت، اولين نمونه آن را در زمان حكومت محمد عليشاه مي‌توان مشاهده نمود در زماني اين شاه قاجار فصلي از كاخ گلستان به موزه ابزار و اشياء قيمتي و سلطنتي تبديل شد كه مورد بازديد اعيان و اشراف واقع مي‌شد.

 در يكي دو قرن اخير و بر اثر كاوشها و حفريات باستانشناسي و يا بر حسب تصادف بتدريج آثار باستاني كه دليل بر وجود تمدنهاي پيشين اين مرز و بوم بوده در اكناف ايران آشكار و كشف مي‌گرديد كه متأسفانه بر اثر بي مبالاتي و بي توجهي زمامداران وقت عموماً به خارج از كشور حمل و زينت فصل موزه‌هاي جهان گرديده است و فقط تعدادي معدود از آنها در ايران باقي مانده است كه آنهم در مجموعه‌هاي شخصي اعيان جمع‌آوري و نگه‌داري مي‌شده است.

 اين وضع اسف‌بار كه موجب خروج گنجينه‌هاي هنري و ملي و اشياء گرانبهاي تمدن گذشته اين سرزمين از ايران مي‌گرديد كم كم اولياء وزارت فرهنگ را بر آن داشت تا در اين زمينه چاره‌انديشي كرده و ترتيبي اتخاذ نمايند كه خروج بي رويه اين آثار باستاني جلوگيري بعمل آيد.

 بر مبناي همين تفكر در سال 1295 هجري شمسي و در زماني كه مرتضي خان ممتاز‌الملك عهده‌دار مقام وزارت معارف و اوقاف بود اراده كوچكي بنام شعبه عتيقات در اين وزارتخانه بوجود آمد كه بعدها اين شعبه به دايره عقيقات تغيير نام داده وزير نظر سازمان اداره كل معارف به فعاليت خويش ادامه داد.

 و به موجب قانون آثار عتيقه كه در سال 1299 هجري شمسي (برابر با سال 1920 م) به تصويب رسيد تمام حفاري‌ها و كاوش‌ها تحت نظر مستقيم دولت در آمد و امتياز انحصاري چندين ساله فرانسوي‌ها پيرامون حفاري زمين جهت كشف آثار عتيقه لغو گرديد و در عوض دولت ايران تقبل نمود كه در تهران يك موزه آثار عتيقه و يك كتابخانه ملي سازد و رياست آن را تا سه نوبت و هر نوبت پنج سال به فرانسويان واگذار نمايد و در اجراي اين طرح آندره‌گدار معمار و مهندس فرانسوي به عنوان مديريت موزه و كتابخانه ملي مشغول بكار گرديد.

 مرتضي خان ممتاز‌الملك كه در حقيقت مي‌توان گفت موسس اولين موزه ملي ايران بوده است. براي تشكيل يك موزه غني و با ارزش در تهران تلاش‌هاي بسياري نموده است، وي توانست‌ موزه ملي ايران را با 270 قلم شيئ عتيقه در يكي از اتاق‌هاي بزرگ عمارت قديم وزارت معارف كه در قسمت شمال بناي مدرسه دارالفنون قرار داشت تاسيس كند و پس از خريداري و اهدأ كاخ مسعوديه (محل فعلي وزارت آموزش و پرورش واقع در خيابان اكباتان) اين موزه به تالار آيينه آن كاخ منتقل شد (1304 ه. شش) جهت رشد و اعتلاي هنرهاي سنتي موزه هنرهاي ملي بفرمان رضاخان در حوض خانه باغ نگارستان ايجاد گرديده كه در كنار اين موزه كارگاه‌هاي بومي جهت توليد و ساخت و ارائه آثار در نظر گرفته شد.

 در سال 1310 هجري شمسي با كشف آثار باستاني در تخت جمشيد موزه تخت جمشيد جهت نگه‌داري اين اشياء بوجود آمد در سال 1314 هجري شمسي بناي موزه مردم شناسي ايران بنياد نهاده شد و پس از 20 سال موزه مردم‌شناسي در خيابان ارامنه (بوعلي) گشايش يافت جهت ارائه هر چه بهتر آثار موزه مردم شناسي به كاخ ابيض جنب كاخ گلستان، كهن سال‌ترين موزه كشور انتقال يافت (1347 هجري شمسي).

 در سال 1335 موزه قزوين در كلاه فرنگي شاه طهماسب (بناي چهل ستون قزوين) برپا گرديده و در ادامه اين روند موزه چهل ستون اصفهان در كاخ  چهل ستون افتتاح گرديد (1337) موزه هنرهاي تزئيني در سال 1338 بنياد نهاده شد. موزه جواهرات سلطنتي در ديماه 1339 شمسي در طبقه زيرين ساختمان بانك ملي گشايش يافت.

 در سال 1341 موزه تبريز و گرگان و در سال 1345 موزه شوش و در سال 1346 موزه اروميه افتتاح شدند كه آثار موجود در اين موزه‌ها بيشتر جنبه تاريخي و مردم‌شناسي داشته است، موزه رشت در سال 1349 و موزه حمام گنجعلي ‌خان كرمان در سال 1350 تأسيس يافتند، موزه مجموعه فرهنگي آزادي در سال 1350 و موزه خانه صبا در منزل مسكوني شادروان صبا در تاريخ 21/8/52 تأسيس و افتتاح شد. از سال 1359 به بعد تغييرات وسيع‌تري در زمينه توسعه و تكميل  و تجهيز موزه‌هاي ايران انجام گرفته است كه بعنوان مثال مي‌توان به موزه‌هاي مردم شناسي  هنرهاي تزئيني، صبا در تهران، رشت، آبادان، شوش ، هفت تپه، قزوين، كاخ رودسر، دژ شاهپور در خرم‌آباد و ... بالاخره به موزه پارس در ارگ كريم‌خاني شيراز اشاره نمود.

 سال 1355 اوج احداث بناهاي موزه‌اي در ايران بوده است در اين سال انگيزه ايجاد بناهايي با عملكرد صرفاً موزه عموميت مي‌يابد كه موزه هنرهاي معاصر، فرش، فرهنگ سراي نياوران حاصل آن مي‌باشند.

 

3. 2ـ موزه در بينش اسلامي:

 

  در اينجا بي مناسبت نيست كه هر چند فشرده و با نگرشي الهي به موزه نگريسته و جايگاه و منزلت آن را در جهان‌بيني اسلامي مورد مطالعه قرار دهيم بنابراين به قرآن روي آورده و شيوه برخورد آن را با حوادث تاريخي و آثار باقيمانده از پيشينيان بررسي مي‌نمائيم، مشاهده مي‌كنيم كه قرآن اين كتاب هميشه جاويد و آموزنده سرگذشت اقوام و ملل گذشته را به تكرار بازگو نموده و از آثار بر جاي مانده‌شان كه خود موزه است طبيعي ياد مي‌كند اما نه گزارش‌گر تاريخ است و نه قصه پرداز بلكه به نتايج اخلاقي و بعد تربيتي اين مناظر تكيه نموده و هر اثري را آميزه‌اي جهت تنبيه و بخود آوردن بر مي‌شمرد.