باغ ایرانی - قسمت اول
باغ مفهوم عرفاني و مذهبي طبيعت و نظم جهاني را منعكس و مفاهيم فضاها را مطرح ميكند. در باغ، خواه طبيعي و خواه ساخته دست انسان، آدمي با محيط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبيعت در همسويي كامل بودند. زمين وحشي و عقيم. در باغ به كمال مقدر خويش دست مي يافت. قرآن كريم در آيههاي متعددي، خوشيهاي بهشت را توصيف ميكند. شادي و لذت عميق كساني را كه به خداي خويش ايمان آوردند و سرانجام آرامش، بركت و آسايش يافتند و براي هميشه در باغهايي جاي گرفتند كه آب از زير آنها جاري است؟ در سايههاي خنك و براي هميشه، آراسته به چشمههاي سرشار. باغ، ايراني نه تنها جاي امن و آرام كه در عين حال جايي است براي تفكر آرام يا مذاكرات فلسفي. جايي است براي تأمل و تحقيق، جايي كه روح خسته آدمي ميتواند تازه شود و آرامش يابد و منظرههاي تازه بر او مكشوف گردد. آرمان باغ بسيار نيرومند و با دوام بود. هر شهر و هر قصري باغهايي داشت كه بسياري از آنها عمومي بودند. همه آنها براي مراسم نوروز باز بودند. كلاريخو توصيف ميكند كه جادههاي زيبا داراي محوطههاي باز بودند به صورت چهارراههاي بزرگي كه در ميان آنها، آبنمايي براي نوشيدن آب وجود داشت و ميدان مركزي يك پارك بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبريزي بلند با آلاچيق پوشيده از ياسمن و گلسرخ. بيشك آرمان باغ در همه هنرها به طور كامل نفوذ كرده به فرشهاي بزرگ، همه آفرينشهاي شاعرانه و مجسمكننده گل و گياه كامل بهشت است. نيلوفر آبي در سراسر اعصار و در تمامي آسيا يك نماد مقدس آسماني بود. آرايش معماري در سراسر اعصار منحصر به گل و گياه بوده و ميباشد.
تاريخچه باغ ايراني
باغ ايراني بيشتر حاكي از نيازهاي روحي و كمتر متناسب با نيزهاي آب قابل سنجش است. از زمانهاي قديم بخش اساسي از زندگي ايران و معماري آن بوده و در موجوديت آتشكدههاي بزرگ و تقويت نمادين آنها، سهم داشته است. از زمان سومريان، باغ، معبد و قصر سلطنتي را احاطه ميكرد. بيشك باغ در چنين اقليم خشكي همه چيز از آسايش و زيبايي داشت تا عرضه كند. ولي هنگاميكه مبارزه به خاطر زنده ماندن بيش از لذت شخصي اهميت داشت. اين يك موضوع فرعي بود. از آنجا كه همه چيز را از مشيت خداوند ميدانستند. دعا ضرورت داشت. تصور ميشد مطمئنترين راه جلب توجه جادوي است: ايجاد فضايي هرچه شبيهتر به آنچه مورد نياز است و تشويق به تقليد از آن ـ در مقياس بسيار وسيعتر. به عنوان مثال، ايجاد باغي در كنار يك معبر يا كاخ ممكن است قادر مطلق را به تكميل تلاش كوچك انسان در راه آباداني زمين تشويق كند. زندگي در ايران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلي زندگي است. ايرانيان به منظور بهرهگيري نسبي از منابع آب، با قدرت تخيل و ابداع، چاره انديشي كرده بودند و كاريزهايي عميق كه از ٨٠ الي ١٦٠ كيلومتر طول داشتند. حفر مينمودند. حتي در ٣٥٠٠ سال پيش از ميلاد، آرايش سفال پيش از تاريخ، علاقه شديد به آب و حاصلخيزي را نشان ميدهد. اين نقش هاي كهن، همه عناصر آن را به صورت واقعي يا نمادي، ثبت كردهاند : كوه، ابر، بركه، جنگل، پرندگان آبي و درختان كه هدف عمده از آنها دريافت پاسخ مساعد از قدرتهاي آسماني بود. در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ ديده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر يك از چهارگوشه. در مفرغهاي لرستان (حدود ١٠٠٠ قبل از ميلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسيم كردهاند كه مطلوبترين منظره در يك سرزمين خشك است. پس از آب، درختان مهمترين نقش را در شكلگيري باغ ايراني دارند. ايرانيان قديم معتقد به فرشته مقدسي بودند به نام (اوروزا) كه صدمه زدن به گل و گياه، موجب ناراحتي و خشم او ميشد. كوروش كبير در سارد، باغ بزرگي ساخته و به دست خود در آن درخت كاشته شد. گزنفون yenophon در كتاب خود به نام (اكونوميگوس) نقل كرده است كه كوروش شخصاًُ ليزاندر را به تماشاي باغ خود در سارد برده است كه: ليزاندر از مشاهدة زيبايي درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقيم بودن رديفها و زاويهها و روايح معطر و متعددي كه هنگام گردش به مشام آن دو مي رسيده، تحسين و تمجيد ميكند. باغهاي هخامنشي داراي طرحهاي مستطيل دقيق با خيابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههاي به جا مانده از دوران هخامنشي با درختان راست قامت، به خوبي اهميت باغ در ميان ايرانيان و نيز نظم هندسي موجود در باغهاي ايراني را نشان ميدهند. باغ در عصر شاهنشاهي ساسانيان نيز بر پايه اصول گذشته شكل ميگيرد: تركيب هندسي منظم، ميان اسة اصلي، خيابانهاي عمود برهم و كرتهاي راست گوشه، باغها بسيار وسيع بودند و با دقت طراحي و مراقبت ميشدند: گاه نزديك به ٢٥ كيلومتر مربع مساحت داشتند. باغي كه توسط خسروپرويز پس از هفت سال كار ايجاد شد، اصلاحي جسورانه و زيبا در محيط بود. در دوران اسلامي، باغهاي انبوهي كاخ را احاطه ميكرد و از لحاظ معماري به صورت بخشي از آن در نظرگرفته ميشد، به صورتي كه باغ تمامي جوانب اصلي بنا را به صورت قرينه فرا ميگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطيلي تقسيم ميشد كه از ميان آنها جويهاي كوچكي ميگذشت . اين باغها به پيروي از پيشينيان ايراني ساخته ميشدند. از همان سدههاي نخستين هجري، باغسازي به شيوة ايراني به فراسوي مرزها ميرود و به مرور زمان گسترة خود را وسيعتر ميكند. باغهاي زيباي آندلسي (الحمرا) و باغهاي باربري كشمير نمونههايي از باغهايي هستند كه تحت تأثير باغسازي ايراني شكل گرفتند. شيوة باغسازي در كشورهاي شرقي از باغسازي ايران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولي حاكم بر هند شيوة باغآرايي ايراني را به سرزمين هند برد و باغهايي در آگرا واقع در شمال هند احداث كرد كه معدودي از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگير يكي از جانشينان وي چندين باغ در منطقه كشمير ايجاد نمود. در كتاب تاريخ تمدن ـ عصر ايمان ـ ويل دورانت آمده كه باغ به سبك ايراني مورد تقليد ساير ملل نيز قرار گرفت و هم در بين اعراب و مسلمين و هم در هندوستان رواج يافته است و در قرون وسطي موجب الهام اروپائيان گرديده است. در اروپاي قرون وسطايي كه در شهرها به باغ عمومي و فضاي سبز مفهومي نداشت، بيشتر شهرهاي ايران در محاصرة باغهاي سرسبز و انبوه كه پناهگاهي براي آسايش ساكنان آنها بوده است و از نظر زيبايي، طراوت و داشتن باغهاي بزرگ و بيشمار در دنياي آنروز به خود ميباليدهاند.
تعريف و واژه شناسي
باغ ايراني به سبب شكلگيري مفهوموار، سابقه و پيشينه و همچنين به دليل ويژگيهاي شاخص كه در آن قابل بازشناسي است تعاريف خاص خود را داراست، بخصوص كه بدانيم در اين موضوع ديدگاههايي چند وجود دارند كه گاه از جنبههايي با همديگر متفاوتند. در اين راستا گاه كساني كه سعي در ارائه تعاريفي بر اساس شكل و اجزاء باغ نمودهاند و كسان ديگري ايده كلي و مفهوم باغ را دستمايه خود قرار دادهاند و البته برخي نيز كوشش نمودهاند تا تعريفي از باغ ارائه دهند كه پيونددهنده ديگر ديدگاهها باشد. گذشته از اين موضوع، واژههاي مرتبط با باغ و واژههايي كه معاني و مفاهيم گوناگون آنرا دربردارند و ريشه و خاستگاه آن بودهاند در طول قرون و هزارهها واژهها و تركيبات بسياري را بوجود آوردهاند. سعي در ارائه تعاريف موجود باغ ايراني و نيز آغاز راهي براي بحث و بررسي پيرامون اين موضوع كه بتواند به تعاريفي مدرنتر و دقيقتر از آن دست يافت كه البته جز با ياري اساتيد و محققان امكانپذير نيست از جمله اهداف اين بخش از سايت است كه ميتوان با استفاده از امكانات تبادل نظر كه در بخش كارگاه مجازي ايجاد گرديده به آن جامه عمل پوشيد. جمعآوري و ارايه واژههاي مرتبط با باغ در لغتنامهها و فرهنگها و نيز گردآوري واژههاي مرتبط به ادبيات باغ از جمله كارهاي ديگري است كه در اين بخش از سايست انجام ميپذيرد و اميد ميرود تا در آينده كه هرچه اين بخش پربارتر ميگردد، ادبيات و زبانشناسي باغ نيز قوام بيشتري يافته و راه براي پرداخت نظري و تخصصي به مفاهيم، جنبهها و اجزاء و عناصر باغ ايراني هموارتر گردد.
عناصر باغ ايراني باغ ايراني در پي تركيب عناصر اصلي شكل دهنده آن در يك دستگاه و منظومه فكري شكل ميگيرد و در اين ميان برخي عناصر فرعي به قوام هرچه بيشتر نتيجه اين تركيب و تعريف كمك مينمايند. اگر بخواهيم به تعريفي دقيقتر از عناصر اصلي باغ نزديك شويم بايد درجه اهميت و لزوم حضور هريك از عناصر را مورد نظر قرار دهيم . به اين اعتبار عناصر اصلي، عناصري دانسته ميشوند كه بي حضور آنها شكل گيري باغ غير ممكن است. اين عناصر كه شامل چهار عنصر (زمين)، (آب)، (گياه) و ( فضا) هستند وقتي در منظومه فكري معماري ايراني و با چهارچوب مفهوم و ايده باغ در كنار هم قرار ميگيرند (باغ) را شكل ميبخشند. در اين مسير عناصر ديگري نيز ممكن است در شكل گيري باغ مورد استفاده قرار گيرند كه يا عناصري فرعي به شمار ميآيند و يا بخشهايي جزيي و جلوههايي از حضور عناصر اصلي باغاند. در رابطه با زمين كه يكي از عناصر اصلي باغ است به جز شكل و موقعيت كلي، عوامل و ويژگيهاي ديگري همچون جنس خاك، شيب و اختلاف سطح، قابليت آبياري و حاصلخيزي نيز اهميت دارد. بعنوان مثال يكي از علل اصلي احداث باغ در زمينهاي شيبدار كه نمونههاي آن زياد بچشم ميخورد، امكان حركت آب درميان باغ به شكل طبيعي است. باغ ايراني ممكن است در يك سطح با شيبت ملايم و يا زيادساخته شود و در صورت قرارگيري در زميني با شيب زياد، معمولاً شكل باغ تحت تأثير شكل زمين قرار گرفته و در چند سطح ساخته ميشود. در اين حالت امكان ايجاد آبشره و آبشار ميسر خواهد بود. آب نيز كه از عناصر اصلي باغ ايراني است دست كم از سه جنبه مفهومي، كاركردي و زيباشناختي در باغ حضور دارد. اين جنبهها در مباحثي همچون نحوه حضور آب در باغ و چگونگي گردش و حركت آن، منابع تأمين آب و آبياري باغ براحتي قابل پيگيري هستند. در بيشتر موارد قناتها و يا چشمهها منبع اصلي تأمين آب باغ بودهاند و در بسياري از موارد ميزان آب و نحوه مديريت و تقسيم آن در گذشته كه معمولاً نيز بسيار دقيق صورت ميپذيرفته تعيين كننده مساحت باغ بوده است.
طريقه آبياري باغها كه خود در ارتباط مستقيم با شكل و نوع زمين بوده در باغ ايراني و شكل آن قابل توجه و بررسي است و البته با توجه به كمبود آب در بيشتر نقاط سرزمين ايران و همچنين قداست و احترامي كه آب همواره درگذشته از آن برخوردار بوده و علاقه وافر ايرانيان در بكارگيري آب در باغ باعث شده تا آنها آب را به شيوههاي گوناگون در باغ به حركت آورده و بر زيبايي و لطافت آن بيفزايند. گياهان در باغ ايراني گذشته از جنس و گونه، از نظر محل قرارگيري، طرح كاشت، زيبايي و سودمندي بسيار قابل ملاحظه هستند و حتي در حفاظت باغ در مقابل عوامل طبيعي مخرب نقش ايفا ميكنند. گياهان در باغ ايراني با اهداف متفاوتي از جمله سايه اندازي، محصول دهي و تزئين باغ و ... بكار ميروند و از آنجا كه سودمندي يكي از اصليترين ويژگيهاي باغ سازي ايراني است، بيشترين حجم گياهان باغ، درختان ميوه و پس از آن درختان سايه افكن تشكيل ميدادند، به همين نسبت گياهان تزئيني به ميزان كمتري در باغ به چشم ميآيند. آخرين حلقه از عناصر چهارگانه باغ ايراني فضا يا فضاي معمارانه است كه با ارئه تعريفي از باغ هرآنچه مربوط به آن ميشود را به نظم معمارانه خود در ميآورد و عرصهها و بخشهاي داخل و بيرون باغ را شكل ميبخشد. در اين ارتبا، بناها، محوطه سازيها، فضاي داخلي باغ، عناصر تزئيني و ارتباط آب و گياه و زمين با بناها نيز مد نظر قرار ميگيرند. در باغ ايراني بناها (فضاهاي بسته) و فضاي باز باغ باهم تلفيق گرديده و جداي از يكديگر نيستند و حتي شاهد آنيم كه آب نيز حضور و جريان خود را در ميانه بناها اعلام مينمايد. چنانچه پيشتر نيز عنوان گرديد عناصر فرعي باغ بيشتر شامل عناصري ميگردند كه جلوههايي از حضور عناصر اصلي باغاند و در هر كدام از عناصر اصلي ميتوان اين جلوهها و عناصر فرعي را همچون عناصر تزئيني، استخرها، حوضها و ... دنبال كرد.
هندسه، ساختار و نظام
باغهاي ايراني تركيب و شكلشان را از تعريف هندسي و ساختاري خود و از تطبيق نظامهاي پايدارشان يافتهاند. هندسه همچون نقشي كه در شكلگيري معماري ايراني دارد شالوده شكلگيري باغ نيز بهشمار ميآيد، تا آنجا كه مهمترين ويژگي و شاخصه باغ ايراني فضاي به غايت هندسي، منظم و از پيش طراحي آنهاست. اين شالوده هندسي در انتزاع مفاهيم، مباني و عناصر شكلدهنده باغ و نحوه تركيب اين عناصر و اجزاء كه در نهايت به ارايه شكل كلي آن ميانجامد نقش دارد. از سويي ديگر مجموعهاي از نظامها را نيز ميتوان باز شناخت كه در شكلگيري باغ مؤثرند. اين نظامها مجموعهاي از قاعدهها و اساس فكري، آداب طراحي و نحوه زندگي و حيات مردمان تا روشهاي نظمبخشي به فضاها را شامل ميگردند.
برخي از اين نظامها همچون نظام مالكيت زمين، نظام اقتصادي و معيشتي و نظام اجتماعي، فراتر از آنكه بر شكلگيري باغ تاثير ميگذارند، شكل كلي سكونتگاهها و محيطهاي انساني را تعيين ميكنند و برخي از آنها بيشتر مختص شكلگيري فضاهاي معمارانه و آنچه بيشتر مورد توجه ما است يعني باغ ميگرداند. مجموعه اين نظامها هنگامي كه در ارتباط با هم قرار ميگيرند و يا صحيحتر اينكه بگوييم بر هم منطبق ميگردند، با مدد از آنچه از محيط طبيعي و مصنوع در اختيار ميگيرند و با در نظر داشتن اصول، هندسه و هنجارهاي معماري ايراني در محدودهاي تعريف شده نمادي از فردوس برين را شكل ميبخشند. اگر صحبت و بررسي آن مجموعه نظامهايي كه همچون نظام اقتصادي و نظام اجتماعي در سطحي كلان و در عرصه زيست مردمان تاثير گذارند را به فرصتي ديگر واگذاريم و اميد داشتهباشيم كه بتوانيم نقش آنها را در شكلگيري باغ مورد كنكاش قرار دهيم كه در جاي خود بسيار با اهميت است، بايد به مجموعهاي از نظامها همچون نظام اقتصادي، نظام كاركردي، نظام آبياري و نظام گياهي و همچنين نظام استقرار سخن به ميان آوريم. هر كدام از اين نظامها، اصول و قواعد مدرن اما نانوشتهاي بودهاست كه تعريف، طرحريزي، شكلريزي و شكلگيري بخشي از باغ را در ارتباط با ديگر بخشها به سامان ميرسانده، تا آنجا كه هيچ باغ ايراني شكل نگرفته مگر آنكه مجموعه اين نظامها تحت ساختار و هندسه كلي و نيز هنجار شكلبخشي فضاي معماري ايراني، عناصر و اجزاء و عرضهها را بطور توأمان در نظم خود آورده باشد. آنچه تذكر آن بجاست توجه به اين نكته است كه آنچه نظامهاي باغ دانسته ميشوند به مانند اصول معماري ايراني كه قابل بازشناسي اما غير قابل تفكيكاند، نه مفاهيمي جداي از هم كه جلوهها و وجوهي از تعريف مفهوموار باغاند و در اصل خود جزء بخشي از تعريف يكپارچه از موضوع دانسته نميشوند. بديهي است كه اين مجموعه نظامها، ابزار امروز ما براي شناخت هر چه دقيقتر باغ هستند و تصور اينكه هركدام از آنها به تنهايي وجود خارجي داشته باشند چندان صحيح نيست.
شايد بتوان گفت اين نظامها كه در ارتباط با هندسه و ساختار فضايي معماري و باغسازي ايراني معني مييابند روايتي هندسي از موضوع مورد نظر همچون زمين، آب و گياهند.
برخی از ویژگیهای باغ ایرانی
باغ در سطح شیبدار ساخته میشود که این امر موجب سهولت در آبیاری باغ نیز می شود.
فضای باغ با دیوار محصور است .
برای آبیاری باغ از یک قنات یا نهر اصلی استفاده میشود .
معمولا سطح باغ به چهار قسمت اصلی که مربعی را میسازد تقسیم می شود .
جریان دادن آب در باغ به طوری که در جاهای بیشتر و با زمان زیاد تری مشاهده شود .
تامین رابطه ای نزدیک با طبیعت به شیوه ای ساده .
بین باغ و بنا جدایی و حد فاصلی وجود ندارد .(باغ در بنا و بنا در باغ امتداد یافته است .)
استفاده از درختهایی که ایجاد سایه می کنند به میزان زیاد .
استفاده از خطوط مستقیم در طراحی باغ .
وجود محوطه های حیاط گونه در مجاورت هر بنا.