انسان و اثرات بصری شهر – گوردن کالن- قسمت اول
برای مردمی که به دور یکدیگر جمع می شوند تا در ساختن یک شهر همت گمارند ، فوائد بسیاری مترتب است . خانواده ای مجرد که در یک روستا زندگی می کنند به ندرت امکان رفتن به یک تئاتر، یا غذا خوردن در یک رستوران و یا ورق زدن کتابی در یک کتابخانه محلی برایش وجود دارد ، در حالیکه مشابه همان خانواده که در شهر زندگی می کند ، به دفعات می توانند از این وسایل آسایش استفاده کنند . پول کمی که یک خانواده می توانند بپردازند از جمع هزینه ای که خانوارها متحمل می شوند ، این رقم هزاران برابر شده و بنابراین ایجاد وسایل آسایش و مشترکی را در مقیاس شهر ممکن می سازد . یک شهر به مفهوم کامل ، چیزی بیشتر از جمع کسانی است که در آن زندگی می کنند . یک شهر قدرت آن را دارد تا وسایل آسایش مازاد بر نیاز جامعه خود را به وجود آورد و این از جمله دلایلی است که نشان می دهد چرا مردم بیشتر مایلند به جای تنها زندگی کردن به طور جمعی و یک جا نشینی زندگی نمایند .
اکنون برگردیم به بررسی اثرات بصری که یک شهر می تواند بر روی مردمی که در آن زندگی و یا از آن دیدن می کنند ، داشته باشد . من مایلم به موازات آنچه که قبلا به آن اشاره شد توصیه نمایم که چنین فرضیه درباره اجتماع ساختمانها نیز صادق می باشد . اگر مردم را به دور هم جمع نماییم برای تحقق و استفاده از اوقات فراغت خود تجهیزاتی را به وجود می آورند که افزون بر نیاز آنها خواهد بود ؛ اگر ساختمانها را به دور هم جمع کنیم ، در مجموع از یک لذت بصری که از تک تک ساختمانها حاصل نخواهد شد برخوردار خواهیم شد .
ساختمانی که در ناحیه ای بیرون از شهر به صورتی منفرد ساخته شود ، به عنوان یک تجربه معماری قلمداد می شود ، ولی اگر نیم دوجین ساختمان را با هم ترکیب کنیم از یک هنر غیر از هنر معماری استفاده شده است . در جمع کردن ساختمانها به دور هم چندین واقعه شروع به بروز می کند ، که در مورد یک ساختمان چنین رویدادی مطرح نیست . در لحظه عبور از برابر ساختمانها و بعد از گذشتن از گوشه ای ممکن است به ناگهان با یک ساختمان غیر منتظره ای روبرو شویم ، که موجب حیرت و تعجب گردد. ( عکس العملی که به واسطه وجود گروهی ساختمان بروز می کند و نه به واسطه یک ساختمان به تنهایی ) . حال دوباره فرض کنید ، که تعدادی ساختمان به صورت گروهی به هم طوری پیوند داده شده اند که دسترسی به درون و بیرون این گروه ساختمانی به سهولت برای هر کس امکان پذیر بوده و فضایی که در داخل و بین ساختمانها به وجود آمده هرکدام واجد زندگی برتر و بهتر از ساختمانهایی که آنها را به وجود آورده اند ، باشد .
عکس العمل انسان در این فضاها چنین خواهد بود :« من در داخل آن هستم » یا « من دارم به آن وارد می شوم» .توجه شود که ممکن است در بین این ساختمانها یکی به دلیل عملکردش با دیگر ساختمانها تطبیق نکند . این ساختمان ممکن است یک بانک ، معبد یا کلیسایی در میان منازل باشد . فرض کنید که ما به ساختمان معبدی نگاه می کنیم . خواهیم دید که با تمام وجود خودنمایی می کند و تمام کیفیت های ان از مقیاس تا اندازه و رنگ و ظریف کاری ها ، هرکدام آشکارا مشخص هستند . اما اگر همین معبد را در پشت یک سری خانه های کوچک تصور کنیم ، خواهیم دید که مقیاس آن حقیقی تر و با توجه به مقیاس بین این دو مقیاس اندازه واقعی آن وضوح بیشتری خواهد داشت . به جای یک معبد بزرگ که برتر می نماید ، تفاوت در معنی میان بزرگی و برتری، یا مقیاس دیگری که مبین همبستگی است ، ارزیابی می شود .
تفاوت در معنی بین «بزرگ بودن» و «افراشته بودن» در اندازه تناسبات است .
در حقیقت «هنر تناسبات» وجود دارد ، هم چنانکه ، «هنر معماری» وجود دارد . دلیل وجود آن نیز به خاطر ایجاد نظم معقول بین تمام عناصری است که در تکوین محیط به کار رفته اند .ساختمانها، درختان، طبیعت، آب ، ترافیک ، علایم تبلیغاتی و مانند آنها را باید به گونه ای به هم مرتبط کنیم تا این که نمایش هنری به حقیقت بپیوندد. زیرا یک شهر یک رویداد هیجان انگیز در محیط می باشد . توجه کنید به میزان تخصصی که برای اینکه یک شهر خوب کار کند ، نیاز می باشد : جمعیت شناسان ، جامعه شناسان ، مهندسین ، کارشناسان ترافیک ، همه با هم تشریک مساعی می کنند تا عناصر بیشماری را به صورت یک ساختار ، سالم و کارامد و غیر قابل انکار متجلی سازند و این به سهم خود یک تعهد بزرگ در عالم بشریت است .
و هنوز اگر در پایان کار تمامی شهر به نظر خسته کننده و بی روح جلوه می کند . بنابر این این شهر پاسخگوی نیازهای مورد انتظار مردم نبوده و تجربه ای شکست خورده است . هیزمی که برای آتش انباشته شده ولی کسی کبریتی که موجب فروغ آن گردد روشن نکرده است .
در وهله اول باید خود را از این افکار رها سازیم که شگفتی و نمایش هنری که ما در جستجوی آن هستیم به خودی خود ازنتیجه تحقیقات علمی و راه حل های ارائه شده توسط متخصصین فنی ( یا دیگر تکنیک های شهری) حاصل خواهد شد . ما به طور طبیعی این راه حل ها را می پذیریم ، ولی به وسیله آنها محدود و بسته نشده ایم . در حقیقت ، نمی توانیم کاملا زیر نفوذ آنها قرار بگیریم . چون راه حلهای علمی بر پایه بهترین راه حلهایی که از متوسط راه حل ها به دست آمده تکیه می نمایند :از متوسط رفتارهای انسان ، از متوسط وضعیت آب و هوا و فاکتورهای ایمنی و مشابه آن . این میانگین ها نیز گاهی یک جواب قطعی به یک مسئله مخصوص را نمی دهند . این ها به عبارت دیگر ممکن است حقایق زمان بندی شده ای باشند یا ، همانطور که محتمل است با یکدیگر در تناقض باشند. نتیجه این که یک شهر می تواند یکی از چند بافت محتمل را برگزیند ، و مع الوصف عملکرد موفقی برابر با الگوی موفق دیگر ، داشته باشد . در این جا ، بنابراین یک سازش پذیری در راه حل های علمی را کشف کرده و این دقیقا همان « دستکاری ماهرانه در این سازش» پذیری است که هنر ارتباط امکان پذیر می سازد . همانطور که دیده خواهد شد ، هدف دیکته کردن شکل شهر یا محیط نیست ، بلکه هدف دسترسی به یک فرم معقول و ساده است : یعنی دستکاری ماهرانه در چهارچوب توان ها .
این بدان معنی است که ما نمی توانیم کمک بیشتری از نگرش علمی بگیریم و باید به ارزشها و استاندارد های دیگری نیز روی آوریم .
ما به « قدرت حس بینایی » روی می آوریم ، زیرا بر اثر حس بینایی یا توانایی عینی است که محیط کاملا درک می شود . اگر کسی در خانه شما را بزند و شما در را باز کنید تا وی وارد منزل شما شود ، بعضی مواقع این طور اتفاق می افتد که به همراه مهمان جریان باد تندی نیز به داخل می وزد ، سرتاسر اتاق را در می نوردد ، وضعیت پرده ها و اتاق را بر هم می زند . حس بینایی ، هم بعضی اوقات مشابه آن جریان باد عمل می کند ، ما غالبا بیشتر از آنچه برایش چانه زده ایم به دست می اوریم . نگاهی کوتاه به ساعت دیواری برای آگاهی از زمان نگاهی از کاغذ دیواری ، چهارچوب چوبی ساعت ، مگسی که بر روی شیشه ساعت در حال خزیدن است و عقربه های زمان شما را نیز به همراه خواهد داشت و ممکن است سزان (cesanne) از چنین تصویری یک نقاشی ترسیم کند . در حقیقت ، منظره به این خاطر مفید است که خاطرات و تجربیات ما را به یاد می اورد ، یعنی همان عکس العملهای احساسی درونی که وقتی ظهور کردند قادراند روند افکار ما را بر هم بزنند . و این همان چیزهای ناخواسته ای است که ما با آن روبرو می شویم ، زیرا به طور وضوح اگر قرار باشد محیط یک عکس العمل حسی با ، یا بدون خواست ما به وجود آورد ، این مربوط به خود ماست تا آن سه راه مختلفی که این حالات در آن اتفاق می افتد درک کنیم .